سوگنامهای برای قدیمیترین و مهمترین اثر تاریخی شهر کاشان:
"حیف از این مسجد که در کاشان بود"
محمد مشهدی نوش آبادی: مسجد جامع کاشان قدیمیترین اثر تاریخی کتیبه دار شهرستان است. سال ساخت مناره این مسجد ۴۶۶ هجری است که سومین مناره قدیمی ایران به حساب میآید. کاوشهای انجامشده سالهای اخیر در این مسجد و کشف محرابی قدیمی از دوران سلجوقی و احتمالاً پیش از آن نشان میدهد که این مسجد از قدیمیترین مساجد ایران است. این بنای فاخر عناصر متعددی دارد ازجمله گنبد و ایوان، مناره، چند محراب گچبری از دوران سلجوقی و زندیه، شبستان بزرگ فوقانی و شبستان تحتانی که اخیراً کورههای پخت سفال در آن کشف شده است. علاوه بر آن تزئینات گچبری، خوشنویسی و آجرکاری زیادی نیز در آن بهکاررفته و زیبایی و شکوه چشمگیری به مسجد داده است.
بیشتر تعمیرات، ساختوسازها و گچبریهای مسجد به گواهی کتیبه تاریخی آن پس از زلزله مهیب سال ۱۱۹۲ هجری صورت گرفته است، یعنی مردم شهر بلافاصله پس از زلزله، مسجد را باشکوهتر از قبل ساختهاند، اما امروز که هزینههای هنگفت غیرضروری در بخشهایی از مدیریت شهر انجام میشود این اثر بینظیر کاملاً به حال خود رهاشده و روبه ویرانی نهاده است. تأسفبار و شرمآور است در شهری که مدعی مناسبات جهانی است و در صنعت گردشگری که بر پایه همین سرمایههای تاریخی شکلگرفته پیشتاز، مهمترین اثر تاریخیاش اینچنین رو به ویرانی نهاده است.
نمیدانم چگونه مدیران میراث فرهنگی شهر میتوانند نابودی این اثر را به نظاره بنشینند، درحالیکه با صرف هزینههای کم نهتنها میتوان این مسجد را تعمیر کرد بلکه با برنامهریزی و آمادهسازی آن را بهعنوان یکی از جاذبههای گردشگری شهر مطرح و از آن کسب درآمد کرد.
امروز این اثر پرهیبت جایی خرابه، کثیف و به حال خود رهاشده است و وقتی این اثر را با دیگر مساجد جامع مانند جامع یزد مقایسه میکنیم چیزی جز بیعرضگی مسئولین به ذهن متبادر نمیشود. نمیگوییم همه تقصیرها بر گردن میراث است که البته مقصر و مسئول اصلی است، بلکه میگویم که ما مدیران و شهروندان و بهطورکلی وارثان بیمایهای هستیم که ارزش این اثر بیمانند را نمیدانیم و آن را به حال خود رها کردهایم. بعید میدانم که بیشتر مدیران و مسئولین شهر در طول عمر حتی یکبار بازدیدی درخور از این مسجد داشته باشند، اگر هم آمدهاند حتماً برای کارهایی چون سخنرانی یا نشان دادن خود به نمازگزاران بوده است که با شتاب آمده و رفتهاند.
متولی مسجد درحالیکه با چشم اشاره به این مسجد میکرد با افسوس گفت: «کاشان و این جامع ویرانه و به حال خود رها شده؟» و گفت: «هر بار قصد مرمت داشتیم میراث جلوگیری کرد و گفت باید پول به حساب میراث بریزید تا خودمان تعمیر کنیم."
مسلم است که باید چنین مسجدی زیر نظر میراث تعمیر شود اما چگونه میشود از مرمت مسجدی که بخشهایی از آن بهطورجدی در معرض نابودی است جلوگیری کرد و در پشت میز اداره نشست؟ چرا تکاپوی مدیران میراث را برای جذب اعتبار اضطراری اینگونه بناها نمیبینیم؟ چرا نابودی مسجد جامع امری عادی برای مدیران شهر تلقی میشود؟ چرا هیچ راهکاری نمیاندیشند تا با کمک متولیان و نمازگزاران مسجد را از این وضعیت زشت و زننده بیرون آورند؟ چرا با جدیت مسئولین بالادست را برای مرمت این مسجد تهییج نمیکنند، آیا وضعیت مالی شهر و آشفتگیهای موجود بیش از زمان زلزله دوره زندیه است که همه شهر را ویران شد اما دوباره به همت مردم و مدیران شهر و جامع آن سر برافراشت؟ چرا مدیرانی که هزینههای چند صدمیلیاردی غیرضروری برای شهر بالا آوردهاند یکهزارم آن را برای مسجد جامع شهر که نشان هویت و تاریخ و آبروی شهر است هزینه نمیکنند؟ قدر مسلم یکی از دلایل این بیتوجهی عدم شناخت اهمیت این مسجد و بهطورکلی هویت فرهنگی و تاریخی شهر است. برای جلوگیری از زوال و نابودی مسجد جامع و تبدیل آن بهجایی آبرومند و زیبنده شهر پرشکوه کاشان باید کاری کرد و چارهای اندیشید و برنامهای تدوین کرد. وای به حال مدیرانی که بتوانند و نکنند! وای به حال مردمی که مدیران مربوط را برای احقاق این حق مسلم بازخواست نکنند!
وصف حال این بنای مظلوم را یک یادگار نویسی بر محراب دوره زندیه مسجد نوشته است:
"حیف از این مسجد که در کاشان بود
یوسفی ماند که در زندان بود"
نظر شما :