یادداشتی در استقبال از همایش عبدالرزاق و عزالدین محمود کاشانی و عبدالصمد نطنز:
شیخ عبدالصمد نطنزی و قاضی ناصرالدین بیضاوی
در مثنوی «محبوب الصدیقین» پیر جمال اردستانی (درگذشت 879) ضمن حکایتی به ملاقات ناصرالدین عمر بیضاوی مفسر و قاضی عهد ایلخانی با شیخ عبدالصمد در نطنز اشارهشده است: «خواجه قاضی و شیخ نورانی/ هر دو جستند راه آسمانی». در نسخهای معتبر دیگر از آثار پیر جمال، وی بهتصریح اشارهکرده که منظورش از این دو ناصرالدین عمر بیضاوی و شیخ عبدالصمد نطنزی است. (پیر جمال، رسایل، دفتر اول، ص 595 – 597)
بر اساس این حکایت بیضاوی تفسیری که بر قرآن نوشته است را به نزد پادشاه یا صاحبدولتی میبرد تا پاداش آن را دریافت و از مزایای آن استفاده کند اما با سرزنش شیخ عبدالصمد مواجه می شود:
«شیخ گفتش کهای غریق کلام/ به کجا میبری درود و سلام
گفت قاضی که در کلام مجید/ گفتهام معنی ملیح جدید
میبرم تا به نزد شاه جهان/ تا بیابم ز گنج شاه امان
تا نباشم چو مفلسان بدحال/ ره برم سوی عزت و اقبال»
شیخ عبدالصمد قاضی بیضاوی را شماتت میکند که مگر معنی «ایاک نعبد» در تفسیر تو چیست که رو بهسوی پادشاهان کردهای؟ قاضی نیز از گفته شیخ متأثر و متنبه میشود. (پیر جمال، رسایل، دفتر اول، ص 595 – 597)
شاید در نظر اول به دلیل دوری زمان پیر جمال و شدت کرامت پردازیهای مریدانه وی، این حکایت را داستانپردازیهای معمول صوفیه بدانیم و صرفاً امکان وقوع مواجهه این دو تن را استنباط کنیم، اما رجوع به منابع دیگر ما را در پذیرش جزئیات ماجرا ترغیب میکند.
روایت دیگر از این مواجه را محمدامین حشری تبریزی در کتاب «روضه اطهار» اینچنین آورده است: «گویند که قاضی ناصرالدین عبدالله تفسیری به نام وزیر پادشاه خواجه رشید تمام نموده بود متوجه تبریز شد و چون به نطنز کاشان رسید به خدمت شیخ عبدالصمد بن علی الاصفهانی، نطنزی مشرف شد. دراثنای صحبت، قاضی اظهار کرد که تفسیری نوشتهام، حضرت شیخ فرمود که ایاک نعبد و ایاک نستعین را چگونه تفسیر نمودهای؟
قاضی بیان نمود که: «تو را عبادت میکنم و بس و از تو استعانت طلب میکنم و بس». شیخ گفت تو در سؤال اول به خدا دروغ گفتهای، قاضی گفت دروغ کدام است؟ شیخ فرمود که تو تفسیر به نام آن شخص که نوشتهای به توقع استعانت نوشتهای و اگر استعانت از او متوقع نمیبودی هرگز تفسیر نمینوشتی، پس قاضی خجل شد و شیخ اسم تفسیر را به سبب آنکه در طلب استعانت منحصر به ذات باری نشده حک نموده است.» (1371، تبریز، ستوده، ص 135 و 136)
بههرروی گرایش بیضاوی به زهد و عرفان و همنشینی وی با عرفا و مشایخ ازجمله ملازمت وی با خواجه محمد کجوجانی در تبریز شهرت دارد، این امر احتمال ملاقات وی با عبدالصمد نطنزی را تقویت میکند و مقام قاضیالقضات وی در شیراز و طلب جاه و نزدیکی با اهل قدرت که در ملاقات با خواجه محمد کجوجانی نیز نقلشده، (پیشین، ص 135) احتمال وقوع چالش شیخ عبدالصمد با وی. امیدواریم که در همایش پیشِ رو بخشی از زوایای این عارف تأثیرگذار سهروردیه آشکار شود.
محمد مشهدی نوش آبادی
رئیس مرکز پژوهشی کاشان شناسی دانشگاه کاشان
نظر شما :