ناکارآمدی در احیای بافت تاریخی
حمد مشهدی نوش آبادی: بافت تاریخی کاشان یکی از چند بافت تاریخی مهم کشور است که عناصر ارزشمندی از میراث معماری ایرانی را در خود جای داده است.
توجه به ارزشهای موجود در بافت ازجمله خانهها، گذرها و مناظر تاریخی باعث شده است که این بافت مرکز توجه قرارگرفته و حجم قابلملاحظهای از اقتصاد منطقه را ــ خصوصاً در بخش گردشگری ــ معطوف به خود کند. صنعتی که میتواند به عنوان چشمانداز توسعه منطقه موردتوجه قرار گیرد.
این امر البته مستلزم برنامهریزی بلندمدت، سرمایهگذاری و اقدامات عملی و دامنهدار است. آیا شهر کاشان تاکنون موفق به انجام چنین مهمی شده است؟
آیا برنامهریزی درازمدتی برای احیاء بافت تاریخی و برجستهسازی این بخش از شهر نسبت به بافت جدید انجامشده است؟
آیا گردشگری که در خیابانهای داخل بافت حرکت میکند، میتواند از نوع مبلمان، بدنهسازی و نمای سازههای تجاری و مسکونی و خدماتی و بهطورکلی اجزای خیابان به این نکته رهنمون شود که در بافت تاریخی حرکت میکند؟
آیا مدیران شهر تاکنون اقدام به اجرای عناصر اصیل و جذاب درگذرها و کوچههای اصلی منتهی به عناصر مهم بافت مانند بازار، مسجد آقابزرگ، محله سلطان میر احمد و … نمودهاند؟
آیا برنامهریزی برای ارائه محصولات گردشگری و هنرها و صنایعدستی شهر که در معرض دید گردشگران باشد صورت گرفته است؟
آیا شهر کاشان جذابیتهای یک بافت منسجم و چشمگیر جهانی را برای گردشگر خارجی و داخلی دارد؟
البته پاسخ به همه این سؤالات منفی است زیرا اساساً شهرداری و مجموعه مدیران شهر برنامهای در این مسیر ندارند.
اقداماتی نیز که تاکنون صورت گرفته است، بیشتر مربوط به ذوق و سلیقه مدیران و شهرداران است تا یک برنامه درازمدت. اینکه در بخش خانههای تاریخی توفیق نسبی به دست آوردهایم هم مربوط به سرمایهگذاریهای دو دهه قبل و اقبال اشخاص به احیا و باز زنده سازی و تغییر کاربری خانههاست که معطوف به علایق شخصی و درک اهمیت فرهنگی و اقتصادی خانههاست، نه برنامهریزی و زمینهسازی مدیران شهر.
مدیران شهر در ایجاد بستر لازم و همآوایی اجزا و عناصر دیگر بافت تاریخی با خانهها توفیقی نداشتهاند. فیالمثل وقتی در خیابان محتشم عبور میکنیم، هیچ مشخصهای وجود ندارد که نشان دهد در پس این خیابان، زیباترین خانههای ایرانی قرار دارد. اساساً خیابان محتشم هیچ تفاوتی با خیابانهای خارج از بافت ندارد. همچنان که منظر مغازههای موجود در بازار تاریخی شهر تفاوتی با مغازههای خارج از بافت ندارد.
این موارد جدای از مشکل تخریب بناهای باارزش داخل بافت است که هرروز توسط مدیران و مردم انجام میشود.
درک این مطلب البته برای مدیران شهر به ویژه دوستانی که در بخش بافت تلاش میکنند، کار مشکلی نیست، اما برای اینکه بدانیم چه باید کرد و بافت تاریخی ما به کدام سو میتواند حرکت کند و به عنوان یک نقشه راه، بافت تاریخی یزد را مثال میزنم.
اگر رقیبی در ایران برای شهر کاشان باشد، همان شهر یزد است. اقدامات شهرداری یزد در بافت تاریخی جهتدار، درازمدت و ثمربخش بوده و سعی شده است از همه ظرفیتهای موجود در این شهر برای احیاء بافتی تاریخی و منسجم استفاده شود.
با گردش در خیابانها و کوچهها و گذرهای بخش بافت تاریخی یزد، انسان حس میکند که چه حرکت سازماندهیشدهای صورت گرفته و چه قدر این امر به رشد صنعت گردشگری و هتلداری، صنایعدستی، توسعه اقتصادی و تجاری و ارزش و عناصر و اجزایی تشکیلدهنده بافت کمک کرده است.
چرا به رغم اینکه بهترین خانههای ایران در کاشان مرمت میشود، بافت یزد نامزد ثبت جهانی است؟ شاید در نگاه اول انسان احساس میکند به کاشان اجحاف شده اما با گذری چندساعته در یزد متوجه میشویم که این نامزدی حق شهر یزد است و اگر اجحافی به کاشان شده است از ناحیه ماست که این میراث بسیار عظیم را به حال خود رها کرده و بیشتر مشغول کارهای تبلیغاتی و روابط عمومی هستیم و سرمایهگذاری ما نیز بیشتر مربوط به این امور است.
البته نقد من متوجه دوره یا مدیری خاص نیست، بلکه نقد من متوجه فقدان برنامهریزی علمی، بلندمدت و سردرگمی همیشگی است. این مهم باید به عنوان چشمانداز چند دهساله شهر مدنظر قرار گیرد. بر این باور هستم امروز در کاشان امکانات وقوع این امر هم به جهت سختافزاری و هم نرمافزاری فراهم است فقط باید بزرگ بیندیشیم؛ همین. حمد مشهدی نوش آبادی: بافت تاریخی کاشان یکی از چند بافت تاریخی مهم کشور است که عناصر ارزشمندی از میراث معماری ایرانی را در خود جای داده است.
توجه به ارزشهای موجود در بافت ازجمله خانهها، گذرها و مناظر تاریخی باعث شده است که این بافت مرکز توجه قرارگرفته و حجم قابلملاحظهای از اقتصاد منطقه را ــ خصوصاً در بخش گردشگری ــ معطوف به خود کند. صنعتی که میتواند به عنوان چشمانداز توسعه منطقه موردتوجه قرار گیرد.
این امر البته مستلزم برنامهریزی بلندمدت، سرمایهگذاری و اقدامات عملی و دامنهدار است. آیا شهر کاشان تاکنون موفق به انجام چنین مهمی شده است؟
آیا برنامهریزی درازمدتی برای احیاء بافت تاریخی و برجستهسازی این بخش از شهر نسبت به بافت جدید انجامشده است؟
آیا گردشگری که در خیابانهای داخل بافت حرکت میکند، میتواند از نوع مبلمان، بدنهسازی و نمای سازههای تجاری و مسکونی و خدماتی و بهطورکلی اجزای خیابان به این نکته رهنمون شود که در بافت تاریخی حرکت میکند؟
آیا مدیران شهر تاکنون اقدام به اجرای عناصر اصیل و جذاب درگذرها و کوچههای اصلی منتهی به عناصر مهم بافت مانند بازار، مسجد آقابزرگ، محله سلطان میر احمد و … نمودهاند؟
آیا برنامهریزی برای ارائه محصولات گردشگری و هنرها و صنایعدستی شهر که در معرض دید گردشگران باشد صورت گرفته است؟
آیا شهر کاشان جذابیتهای یک بافت منسجم و چشمگیر جهانی را برای گردشگر خارجی و داخلی دارد؟
البته پاسخ به همه این سؤالات منفی است زیرا اساساً شهرداری و مجموعه مدیران شهر برنامهای در این مسیر ندارند.
اقداماتی نیز که تاکنون صورت گرفته است، بیشتر مربوط به ذوق و سلیقه مدیران و شهرداران است تا یک برنامه درازمدت. اینکه در بخش خانههای تاریخی توفیق نسبی به دست آوردهایم هم مربوط به سرمایهگذاریهای دو دهه قبل و اقبال اشخاص به احیا و باز زنده سازی و تغییر کاربری خانههاست که معطوف به علایق شخصی و درک اهمیت فرهنگی و اقتصادی خانههاست، نه برنامهریزی و زمینهسازی مدیران شهر.
مدیران شهر در ایجاد بستر لازم و همآوایی اجزا و عناصر دیگر بافت تاریخی با خانهها توفیقی نداشتهاند. فیالمثل وقتی در خیابان محتشم عبور میکنیم، هیچ مشخصهای وجود ندارد که نشان دهد در پس این خیابان، زیباترین خانههای ایرانی قرار دارد. اساساً خیابان محتشم هیچ تفاوتی با خیابانهای خارج از بافت ندارد. همچنان که منظر مغازههای موجود در بازار تاریخی شهر تفاوتی با مغازههای خارج از بافت ندارد.
این موارد جدای از مشکل تخریب بناهای باارزش داخل بافت است که هرروز توسط مدیران و مردم انجام میشود.
درک این مطلب البته برای مدیران شهر به ویژه دوستانی که در بخش بافت تلاش میکنند، کار مشکلی نیست، اما برای اینکه بدانیم چه باید کرد و بافت تاریخی ما به کدام سو میتواند حرکت کند و به عنوان یک نقشه راه، بافت تاریخی یزد را مثال میزنم.
اگر رقیبی در ایران برای شهر کاشان باشد، همان شهر یزد است. اقدامات شهرداری یزد در بافت تاریخی جهتدار، درازمدت و ثمربخش بوده و سعی شده است از همه ظرفیتهای موجود در این شهر برای احیاء بافتی تاریخی و منسجم استفاده شود.
با گردش در خیابانها و کوچهها و گذرهای بخش بافت تاریخی یزد، انسان حس میکند که چه حرکت سازماندهیشدهای صورت گرفته و چه قدر این امر به رشد صنعت گردشگری و هتلداری، صنایعدستی، توسعه اقتصادی و تجاری و ارزش و عناصر و اجزایی تشکیلدهنده بافت کمک کرده است.
چرا به رغم اینکه بهترین خانههای ایران در کاشان مرمت میشود، بافت یزد نامزد ثبت جهانی است؟ شاید در نگاه اول انسان احساس میکند به کاشان اجحاف شده اما با گذری چندساعته در یزد متوجه میشویم که این نامزدی حق شهر یزد است و اگر اجحافی به کاشان شده است از ناحیه ماست که این میراث بسیار عظیم را به حال خود رها کرده و بیشتر مشغول کارهای تبلیغاتی و روابط عمومی هستیم و سرمایهگذاری ما نیز بیشتر مربوط به این امور است.
البته نقد من متوجه دوره یا مدیری خاص نیست، بلکه نقد من متوجه فقدان برنامهریزی علمی، بلندمدت و سردرگمی همیشگی است. این مهم باید به عنوان چشمانداز چند دهساله شهر مدنظر قرار گیرد. بر این باور هستم امروز در کاشان امکانات وقوع این امر هم به جهت سختافزاری و هم نرمافزاری فراهم است فقط باید بزرگ بیندیشیم؛ همین. حمد مشهدی نوش آبادی: بافت تاریخی کاشان یکی از چند بافت تاریخی مهم کشور است که عناصر ارزشمندی از میراث معماری ایرانی را در خود جای داده است.
توجه به ارزشهای موجود در بافت ازجمله خانهها، گذرها و مناظر تاریخی باعث شده است که این بافت مرکز توجه قرارگرفته و حجم قابلملاحظهای از اقتصاد منطقه را ــ خصوصاً در بخش گردشگری ــ معطوف به خود کند. صنعتی که میتواند به عنوان چشمانداز توسعه منطقه موردتوجه قرار گیرد.
این امر البته مستلزم برنامهریزی بلندمدت، سرمایهگذاری و اقدامات عملی و دامنهدار است. آیا شهر کاشان تاکنون موفق به انجام چنین مهمی شده است؟
آیا برنامهریزی درازمدتی برای احیاء بافت تاریخی و برجستهسازی این بخش از شهر نسبت به بافت جدید انجامشده است؟
آیا گردشگری که در خیابانهای داخل بافت حرکت میکند، میتواند از نوع مبلمان، بدنهسازی و نمای سازههای تجاری و مسکونی و خدماتی و بهطورکلی اجزای خیابان به این نکته رهنمون شود که در بافت تاریخی حرکت میکند؟
آیا مدیران شهر تاکنون اقدام به اجرای عناصر اصیل و جذاب درگذرها و کوچههای اصلی منتهی به عناصر مهم بافت مانند بازار، مسجد آقابزرگ، محله سلطان میر احمد و … نمودهاند؟
آیا برنامهریزی برای ارائه محصولات گردشگری و هنرها و صنایعدستی شهر که در معرض دید گردشگران باشد صورت گرفته است؟
آیا شهر کاشان جذابیتهای یک بافت منسجم و چشمگیر جهانی را برای گردشگر خارجی و داخلی دارد؟
البته پاسخ به همه این سؤالات منفی است زیرا اساساً شهرداری و مجموعه مدیران شهر برنامهای در این مسیر ندارند.
اقداماتی نیز که تاکنون صورت گرفته است، بیشتر مربوط به ذوق و سلیقه مدیران و شهرداران است تا یک برنامه درازمدت. اینکه در بخش خانههای تاریخی توفیق نسبی به دست آوردهایم هم مربوط به سرمایهگذاریهای دو دهه قبل و اقبال اشخاص به احیا و باز زنده سازی و تغییر کاربری خانههاست که معطوف به علایق شخصی و درک اهمیت فرهنگی و اقتصادی خانههاست، نه برنامهریزی و زمینهسازی مدیران شهر.
مدیران شهر در ایجاد بستر لازم و همآوایی اجزا و عناصر دیگر بافت تاریخی با خانهها توفیقی نداشتهاند. فیالمثل وقتی در خیابان محتشم عبور میکنیم، هیچ مشخصهای وجود ندارد که نشان دهد در پس این خیابان، زیباترین خانههای ایرانی قرار دارد. اساساً خیابان محتشم هیچ تفاوتی با خیابانهای خارج از بافت ندارد. همچنان که منظر مغازههای موجود در بازار تاریخی شهر تفاوتی با مغازههای خارج از بافت ندارد.
این موارد جدای از مشکل تخریب بناهای باارزش داخل بافت است که هرروز توسط مدیران و مردم انجام میشود.
درک این مطلب البته برای مدیران شهر به ویژه دوستانی که در بخش بافت تلاش میکنند، کار مشکلی نیست، اما برای اینکه بدانیم چه باید کرد و بافت تاریخی ما به کدام سو میتواند حرکت کند و به عنوان یک نقشه راه، بافت تاریخی یزد را مثال میزنم.
اگر رقیبی در ایران برای شهر کاشان باشد، همان شهر یزد است. اقدامات شهرداری یزد در بافت تاریخی جهتدار، درازمدت و ثمربخش بوده و سعی شده است از همه ظرفیتهای موجود در این شهر برای احیاء بافتی تاریخی و منسجم استفاده شود.
با گردش در خیابانها و کوچهها و گذرهای بخش بافت تاریخی یزد، انسان حس میکند که چه حرکت سازماندهیشدهای صورت گرفته و چه قدر این امر به رشد صنعت گردشگری و هتلداری، صنایعدستی، توسعه اقتصادی و تجاری و ارزش و عناصر و اجزایی تشکیلدهنده بافت کمک کرده است.
چرا به رغم اینکه بهترین خانههای ایران در کاشان مرمت میشود، بافت یزد نامزد ثبت جهانی است؟ شاید در نگاه اول انسان احساس میکند به کاشان اجحاف شده اما با گذری چندساعته در یزد متوجه میشویم که این نامزدی حق شهر یزد است و اگر اجحافی به کاشان شده است از ناحیه ماست که این میراث بسیار عظیم را به حال خود رها کرده و بیشتر مشغول کارهای تبلیغاتی و روابط عمومی هستیم و سرمایهگذاری ما نیز بیشتر مربوط به این امور است.
البته نقد من متوجه دوره یا مدیری خاص نیست، بلکه نقد من متوجه فقدان برنامهریزی علمی، بلندمدت و سردرگمی همیشگی است. این مهم باید به عنوان چشمانداز چند دهساله شهر مدنظر قرار گیرد. بر این باور هستم امروز در کاشان امکانات وقوع این امر هم به جهت سختافزاری و هم نرمافزاری فراهم است فقط باید بزرگ بیندیشیم؛ همین. حمد مشهدی نوش آبادی: بافت تاریخی کاشان یکی از چند بافت تاریخی مهم کشور است که عناصر ارزشمندی از میراث معماری ایرانی را در خود جای داده است.
توجه به ارزشهای موجود در بافت ازجمله خانهها، گذرها و مناظر تاریخی باعث شده است که این بافت مرکز توجه قرارگرفته و حجم قابلملاحظهای از اقتصاد منطقه را ــ خصوصاً در بخش گردشگری ــ معطوف به خود کند. صنعتی که میتواند به عنوان چشمانداز توسعه منطقه موردتوجه قرار گیرد.
این امر البته مستلزم برنامهریزی بلندمدت، سرمایهگذاری و اقدامات عملی و دامنهدار است. آیا شهر کاشان تاکنون موفق به انجام چنین مهمی شده است؟
آیا برنامهریزی درازمدتی برای احیاء بافت تاریخی و برجستهسازی این بخش از شهر نسبت به بافت جدید انجامشده است؟
آیا گردشگری که در خیابانهای داخل بافت حرکت میکند، میتواند از نوع مبلمان، بدنهسازی و نمای سازههای تجاری و مسکونی و خدماتی و بهطورکلی اجزای خیابان به این نکته رهنمون شود که در بافت تاریخی حرکت میکند؟
آیا مدیران شهر تاکنون اقدام به اجرای عناصر اصیل و جذاب درگذرها و کوچههای اصلی منتهی به عناصر مهم بافت مانند بازار، مسجد آقابزرگ، محله سلطان میر احمد و … نمودهاند؟
آیا برنامهریزی برای ارائه محصولات گردشگری و هنرها و صنایعدستی شهر که در معرض دید گردشگران باشد صورت گرفته است؟
آیا شهر کاشان جذابیتهای یک بافت منسجم و چشمگیر جهانی را برای گردشگر خارجی و داخلی دارد؟
البته پاسخ به همه این سؤالات منفی است زیرا اساساً شهرداری و مجموعه مدیران شهر برنامهای در این مسیر ندارند.
اقداماتی نیز که تاکنون صورت گرفته است، بیشتر مربوط به ذوق و سلیقه مدیران و شهرداران است تا یک برنامه درازمدت. اینکه در بخش خانههای تاریخی توفیق نسبی به دست آوردهایم هم مربوط به سرمایهگذاریهای دو دهه قبل و اقبال اشخاص به احیا و باز زنده سازی و تغییر کاربری خانههاست که معطوف به علایق شخصی و درک اهمیت فرهنگی و اقتصادی خانههاست، نه برنامهریزی و زمینهسازی مدیران شهر.
مدیران شهر در ایجاد بستر لازم و همآوایی اجزا و عناصر دیگر بافت تاریخی با خانهها توفیقی نداشتهاند. فیالمثل وقتی در خیابان محتشم عبور میکنیم، هیچ مشخصهای وجود ندارد که نشان دهد در پس این خیابان، زیباترین خانههای ایرانی قرار دارد. اساساً خیابان محتشم هیچ تفاوتی با خیابانهای خارج از بافت ندارد. همچنان که منظر مغازههای موجود در بازار تاریخی شهر تفاوتی با مغازههای خارج از بافت ندارد.
این موارد جدای از مشکل تخریب بناهای باارزش داخل بافت است که هرروز توسط مدیران و مردم انجام میشود.
درک این مطلب البته برای مدیران شهر به ویژه دوستانی که در بخش بافت تلاش میکنند، کار مشکلی نیست، اما برای اینکه بدانیم چه باید کرد و بافت تاریخی ما به کدام سو میتواند حرکت کند و به عنوان یک نقشه راه، بافت تاریخی یزد را مثال میزنم.
اگر رقیبی در ایران برای شهر کاشان باشد، همان شهر یزد است. اقدامات شهرداری یزد در بافت تاریخی جهتدار، درازمدت و ثمربخش بوده و سعی شده است از همه ظرفیتهای موجود در این شهر برای احیاء بافتی تاریخی و منسجم استفاده شود.
با گردش در خیابانها و کوچهها و گذرهای بخش بافت تاریخی یزد، انسان حس میکند که چه حرکت سازماندهیشدهای صورت گرفته و چه قدر این امر به رشد صنعت گردشگری و هتلداری، صنایعدستی، توسعه اقتصادی و تجاری و ارزش و عناصر و اجزایی تشکیلدهنده بافت کمک کرده است.
چرا به رغم اینکه بهترین خانههای ایران در کاشان مرمت میشود، بافت یزد نامزد ثبت جهانی است؟ شاید در نگاه اول انسان احساس میکند به کاشان اجحاف شده اما با گذری چندساعته در یزد متوجه میشویم که این نامزدی حق شهر یزد است و اگر اجحافی به کاشان شده است از ناحیه ماست که این میراث بسیار عظیم را به حال خود رها کرده و بیشتر مشغول کارهای تبلیغاتی و روابط عمومی هستیم و سرمایهگذاری ما نیز بیشتر مربوط به این امور است.
البته نقد من متوجه دوره یا مدیری خاص نیست، بلکه نقد من متوجه فقدان برنامهریزی علمی، بلندمدت و سردرگمی همیشگی است. این مهم باید به عنوان چشمانداز چند دهساله شهر مدنظر قرار گیرد. بر این باور هستم امروز در کاشان امکانات وقوع این امر هم به جهت سختافزاری و هم نرمافزاری فراهم است فقط باید بزرگ بیندیشیم؛ همین.
نظر شما :